انتشار کتاب هدهد سفید ویژه نوجوانان

با آرزوي قبولي طاعات و عبادات، به اطلاع مي‌رساند با عنايت به تدابير بهداشتي لازم به منظور پيشگيري از شيوع ويروس كرونا و عدم بازگشايي كتابخانه‌ها؛ جلد هشتم كتاب هدهد سفيد ویژه نوجوانان بصورت الكترونيك منتشر و از طريق لينك  https://media.iranpl.ir/d/2020/05/13/0/197987/.pdf/ در دسترس است.

هشتمین جلد از کتاب «هدهد سفید» ویژه نوجوانان که بر اساس نیاز به ترویج و تبلیغ کتاب و کتابخوانی با زبان و ادبیات مناسب این گروه سنّی تهیه شده، با گرامیداشت یاد مرحوم سوسن طاقدیس، نویسنده کودک و نوجوان به صورت الکترونیکی منتشر و در دسترس اعضای نوجوان کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور قرار گرفت.

هشتمین جلد از کتاب «هدهد سفید» با بخشی با عنوان «آوازهایم برای تو» آغاز می‌شود که در آن داستان کوتاهی از فریدون عموزاده خلیلی با عنوان «روز هفتم قرنطینه» را می‌خوانیم. عموزاده خلیلی در ابتدای این بخش در یادداشتی کوتاه با گرامیداشت یاد مرحوم سوسن طاقدیس، نویسنده شناخته شده حوزه کودک و نوجوان، به بازگویی خاطره‌ای از اولین برخورد خود با مرحوم طاقدیس پرداخت.

در ادامه در بخش دیگری از این جلد اشعاری از حسین تولایی با عنوان «عطر تو» و زهرا موسوی با عنوان «سرو انقلاب» و داستان‌هایی از نسترن فتحی با عنوان «پنجره‌های روشن پر از شمعدانی» مریم شجاعی با عنوان «چشم‌های سمانه» آمده است. همچنین گزارشی از راه‌اندازی شبکه مجازی کتابخوانان، گزارشی از معرفی چند کتابخانه عمومی دیدنی برای بچه‌ها و معرفی چند کتاب داستان جذاب ویژه نوجوانان، بخش دیگری از جلد هشتم هدهد سفید را تشکیل می‌دهد.

در بخش «کارگاه یک هفت دو» از این جلد داستانی از نسترن فتحی با عنوان «اسیر دست سرنوشتی نامعلوم» آمده و پس از آن گزارشی از برگزاری و تقدیر از برگزیدگان کارگاه «شوق نقاشی» ارائه شده است. مطلب جالبی با عنوان «ته دیگ یا تست شخصیت» نوشته احمد اکبرپور و داستانی کوتاهی خواندنی از محمدرضا شمس با عنوان «مردی که یک روز گم شد» نیز در ادامه این مطالب آمده است.

«بیست هزار فرسنگ زیر دریا» از دیگر بخش‌های جذاب و خواندنی کتاب «هدهد سفید» است که در این شماره، به ماجراهای عجیب و غریب گذراندن تعطیلات بین قفسه‌های کتاب با عنوان «تنها در کتابخانه» اختصاص دارد؛ در این بخش از بچه‌ها خواسته شده که تصور کنند پیش از تعطیلات عید نوروز دور از چشم کتابدار کتابخانه وارد مخزن کتابخانه شده‌اند و کتابداران بدون اطلاع از کتابخانه خارج و درها را قفل کرده‌اند. تعدادی از اعضای نوجوان کتابخانه‌های عمومی نیز داستان‌های خود را از قرار گرفتن در این موقعیت نوشته‌اند که می‌توانید آنها را در این بخش بخوانید.

نامه نگاری بچه‌ها با نویسنده‌های مورد علاقه‌شان بخش انتهایی این کتاب است که در آن نامه‌ای از یکی از نوجوانان عضو کتابخانه به سرور کتبی و پاسخ محمدرضا مرزوقی به نامه یکی از اعضا آورده شده است.